سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خداوند بخشنده و مهربان

مقدمه:

 نماز یکی از فرائض دینی است که در تمامی شرایط انجام آن واجب است و نه تنها در شریعت اسلامی بلکه در شرایع دیگر نیز تکلیف شده است. تمام انبیاء الهی از نماز یاد کرده اند و مردم را بدان سفارش نموده اند. بهترین وسیله ارتباطی انسان با خدا، مجال گفت و گو ، عرصه را و نیاز و مشاهده تجلای او در مهبط دل است و در جوهره آن سازندگی اخلاقی موج می زند. در توصیف جمال نماز علاوه بر روشنایی بخشی بر جان پیامبر (ص) بعنوان مایه روسفیدی اهل ایمان، طهارت روح عموم مردمان نیز از آن یاد شده است بلکه نماز را بازدارنده گناه و عصیان و پوشاننده خطا و اشتباه دانسته اند.

به چنین دستگیره محکمی همیشه نیازمندیم ولی به گاه بروز خطر و یا در عرصه هایی که لغزشگاهها در آن زیاد است ، محتاج تریم. دوره جوانی و هنگامه دانش پژوهی ایام شور است و غرور.

شتاب سنی و گاه غرور علمی در هم می آمیزد و در خیال خود برای خود ما را قهرمانی بی شکست می سازد.

اما طوفان حادثه نه با تکانه های شدید بلکه با امواج کنار ساحل زورق خیال ما را در هم می ریزد و قایق غرور هم ترک بر می دارد از درون می لرزیم . چه باید کرد ؟ تا به وقت فراخ و استغنا طغیان نکنیم و به هنگام تنگنا و فشار زار و گریان نباشیم؟

قرآن نماز گزاران را در میدان رحمت و زحمت شایستگان متعادل می شناساند.

انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق    پیامبر اکرم (ص)

انسان در عرصه حیات آن سان نیرومند شده که دنیا را ساخته ، اما در عرصه خودسازی خود را باخته. انسان در جبهه تخریب پیروز است ؛ اما در عرصه تهذیب تیره روز. انسان در سایه تهذیب انسان می شود نه با سرمایه تذهیب . تهذیب بر نور می افزاید و تذهیب بر غرور.

إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى ( علق 6-7)

انسان خود را از زنجیر برون رهانده اما در تسخیر درون وامناده ، دشمنان برونی را سر می کوبد اما دشمن درونی بر می آشوبد.

ای شهان ! کشتیم ما خصم برون            ماند خصمی زان بتر در اندرون

کشتن این کار عقل و هوش نیست          شیر باطن سخره خرگوش نیست            مولوی

انسان ها در وادی آرزوها کاخ هایی رفیع برافراشتند و آن را تنها راه ترفیع نداشتند. کاخ هایی ساختند که سر بر فلک می سایند. و خود در آن می آسایند. این کاخ ها را بر فراز آتشفشان ساخته اند و در سایه آن مایه جان را گداخته اند.

انسان بر اریکه آمال نشسته ، اما از ملیکه ملال نرسته . همه قله های امیال را پیموده اما از چهره دل گرد ملال را نزدوده. او خود کام است ، اما آرام نیست . به همه آرزوهایش رسیده ، ولی روی آرامش را ندیده.

الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ  (رعد 28)

انسان نه تنها خود که خدا را فراموش کرده ناگزیر حلقه اسارت دنیا را به گوش کرده است.

 وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ (حشر19)

از آن کسان نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا خود ایشان را از یادشان برده ، خودشان را فراموش کرده اند .

ای که در پیکار خود را باخته             

دیگران را تو ز خود نشناخته

تو به هر صورت که آیی بیستی         

 که منم این ، والله آن تو نیستی                مولوی

خود فراموشی معلول خدا فراموشی است.

گر نخواهی خود فراموشت شود    

یاد او کن، یاد او کن ، یاد او

چون به جنگ با خدا شتافته ، دنیای زندگی را تنگ یافته . وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا (طه 124)

بشر تا قله های هوش تاخته ولی میله های قفس را نشناخته آن گاه که از قید اخلاق رسته به صید پیوسته . در دنیای بیداد و پولاد دیگر نه کرشمه سپهر آبی است و نه چشمه مهر، آفتابی . بشر پگاه آفرین را از کف داده و به چاه نفرت و نفرین در افتاده . دیگر نه فلق نور دارد و نه شفق شور. انسان با پر و بال دانش به اوج کهشکشان ها شتافته اما هنوز خود را نیافته.

علی (ع) می فرماید :

عجبت لمن ینشد ضالته و قد اضل نفسه فلا یطلبها ( غرر الحکم و در الکلم فصل 54، حدیث 18)

جسم او در لجنزار هوس می بالد و روحش از همدمی خار و خس می نالد . چون از یاد خدا نمی لرزد دردام خود می لغزد.

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ  (انفال 2)

مومنین حقیقی کسانی هستند که چون خدا یاد می شود ، دل هایشان می ترسد و از خوف خدا می لرزد.

جامعه بشری چکادهای رفیع علم و فن آوری را با شتاب در نور دیده و به بلندای بام لذت و رفاه رسیده ؛ اما ابرهای تیره بحران اخلاقی ،آبی آسمان بهرورزی اش را آلوده و روح فراستش را فرسوده.

کشش های نفسانی رودی است خروشان و مهار آن نه چندان آسان . گرداب سهمگین هوای نفس قایق های سست بنیان را سخت در هم شکسته و رشته های پیوندش را از هم گسته . این امواج سرکش نه در آوند آرزو آرام می گیرند و نه با کمند سبو رام می گردند. تا انتهای غرور می تازند و قایق وجود را به کام گرداب گور می اندازند. آتشفشان هوس ها به ظاهر خموش ، اما در باطن چون توسنی چموش است . این توسن چون سرکشی آغازد، تند چون تندر می تازد و سوار کار غافل و جاهل را به قعر دره وحشتناک رذایل می اندازد.

جامعه هنگامی بر دروازه های زرین آرمانشهر انسانی دست می یابد که از دام خود به سوی نام خدا شتابد. فرد فرد انسان ها از صمیم دل رذایل نکوهیده را بزدایند و آن را به فضایل حمیده بیارایند. در مکتب خودسازی آغازین درس، نبرد است و محور آن سازندگی فرد. فرد باید دیگر سازی را از خود آغاز،کند تا بتواند جامعه را بسازد.

گام آغازین آراستن، پیراستن است . تا انسان بوستان دل را از خار و خس و هرزه گیاه های هوس نپیراید، نمی تواند آن را به گل ها و ریاحین عطر آگین مکارم اخلاق بیاراید.

یاد خدا اکسیر نجات است و آب حیات . نماز بر سینه سپهر مکتب می درخشد و یاد خدا را استمرار می بخشد.

نماز باغ زندگی را پر از ریاحین می کند و با شکوفه های یاد خدا صحن دنیا را عطر آگین می سازد. یاد خدا نه تنها در حال نماز، که در هر لحظه به انسان شرف و به زندگی هدف می بخشد. یاد خدا زلال حیات بخشی است که پیوسته جان را طراوت می دهد و روح را لطافت.

فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْکُرُواْ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِکُمْ ( نساء 103)

آن گاه که از نماز فراغت یافتید، باز د همه احوال ، ایستاده و نشسته و بر پهلو ( و در هر حال که
می توانید ) خدا را یاد کنید.

امام علی (ع) در وصایای خود به امام حسن (ع) می فرماید :

و کن لله ذاکرا علی کل حال     ( بحار الانوار 42/202)

در هر حال خدا را یاد کن.

نماز برای مومن معراج است و برای دد خود خواهی ، علاج . در عروج ، نخستین گام خروج است. خروج از حوزه جاذبه خود ، شرط عروج به ملکوت خدا است.

باید با پر و بال نماز سینه سپهر را پیمود و دریچه مهر را گشود. باید از این سراب پرید و در آغوش آفتاب آرمید.

بیایید خماری دیده را با سبویی از سپیده بشوییم، در زلال واژه های نماز غوطه ور شویم.

بیایید از واژه های نماز وسیله پرواز بسازیم . از وابستگی ها برهیم و دل به دلدار دهیم.

بیایید خدا را در قاب نماز به تماشا بنشینیم.

جوان کیست :

«شما تا جوان هستید می توانید کایر انجام دهید و تا نیرو و اراده جوانی دارید می توانید هواهای نفسانی ، مشتهیات دنیایی و خواسته های حیوانی را از خود دور سازید ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید دیگر در پیری کار از کار گذشته است. »   امام خمینی (ره)

جوانی بهار زندگی است و اوج ارزندگی ، جوانی ، آغاز شکوفایی غنچه های استعدادهاست . جوانی ، چکاد بلند توانمندی است در میان دو دره ناتوانی کودکی و پیری.

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً ( روم 54)

در جوانی ندای فطرت گویاست و پای پویش او پویا؛ که هر که به فطرت نزدیک تر ، نیک تر و هر که دورتر مغرورتر . جوانی فصل شور است و شعور ، شعوری که مقدم بر شعر است و مقدمه شعار.

جوانی سراسر سرور است و دوران نشاط و غرور. جوان با تبسم هر غنچه می خندد و با بغض هر ابر می گرید . احساسش نرم تر از نسیم است و گرم تر از شمیم. دلش به صفای آیینه است و به صافی آبگینه . ناراستی را بر نمی تابد و به سوی نادرستی نمی شتابد. دوست دارد که پیوسته راست بگوید و راه درست را بپوید . او شیفته شعر است ؛ اما نه فریفته شعار.

جوانی گنجینه ارزشمندی است که نه کس قدرش را شناخته ، نه بهایش را پرداخته .

امام علی (ع) می فرماید : شیئان لا یعرف فضلهما الا من فقدهما الشباب و العافیه   ( غررالحکم ص 449)

دو چیز است که قدر و قیمتشان را نمی شناسد مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد : یکی جوانی و دیگری تندرستی و عافیت است.

جوانی یک فرصت است اگر آن را با فراست قدر بدانیم ، با حراست بر صدر می نشانیم.

مدیران جامعه باید جوان باور باشند و جوان یاور. فرادستی اش را باور کنند و فرو دستی اش را یاوری نمایند.

پیامبر بزرگوار ما مظهر جوان باوری و اسوه جوان یاوری بود . ایشان در موارد متعدد جوانان برومند را بر پیران نژند برتری داد.

جوانی فصل خودسازی :

امام صادق (ع) : علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر ( روضه کافی ص93)

توجه تبلیغی خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروی خویش را در راه هدایت آنان به کار انداز؛ زیرا جوانان زودتر حق را می پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحی می گرایند.

جوانی، غزلی زیباست و غزالی دلربا؛ از همگان دل می رباید و بر آستان محبت سر می ساید. جوان در سینه دلی ساده دارد و کشتزاری آماده ؛ بذر سخن حق را می پرورد و با پرورش آن بر سر هر شاخسار صدها برگ و بار می آورد.

دوران نوجوانی و جوانی بهترین دوران سازندگی و خودسازی است زیرا در این سنین شخصیت انسان هنوز شکل ثابتی نگرفته و صفات زشت در زمینه روحی آنان رسوخ کامل پیدا نکرده است ، پس می توان با تلاش کمتر ریشه هرزه گیاهان اخلاقی را از کشتزار دل برکند و صفحه دل را از پلیدی رذایل پیر است . هر چه بر عمر بشر افزوده می شود اراده و توان خودسازی نیز فرسوده می گردد. مولوی برای بیان این حقیقت تمثیل گویایی دارد.

بوته خار مزاحمی بر سر راه کسی بود. عابر به خاطر کم همتی کندن آن بوته را هر روز به بهانه ای به تاخیر می انداخت. هر چه زمان می گذشت توان و قدرت مرد رو به کاهش می رفت ، در حالی که ریشه های بوته خار قوی تر و استوار تر می شد.

پس جوانی مناسب ترین دوران پیراستن دل از زذایل و آراستن آن به فضایل است و غفلت از آن موجب حسرت و اندوه همیشگی خواهد بود. جوانی که پند پیران را بپذیرد و تجارب سالخوردگان را به کار گیرد ، می تواند با قدت سرشار جوانی فرصت ها را در یابد و به سوی شکوفا کردن استعدادهای مثبت خود بشتابد. چنین انسانی رستگار است.

البته جوان در عین اینکه فطرتاً به نیکی تمایل دارد ، اگر در پرتو تعالیم خودسازی قرار نگیرد ، آمادگی انحراف و لغزش نیز بیشتر از دیگران دارد.

ندای ارزش های اخلاقی به هیچ وجه این معنی را ندارد که رفتار جوانان آمیخته به تقدس و تقوا باشد ، بلکه این را می رساند که او برای تمایل به نیکی حساس تر است.  آنان در عین حال که بعدها برای یک زندگی اخلاقی شخصی آماده هستند ، برای پستی و زذالت نیز قابلیت دارند. [1]

جوانان و نماز:

توجه به نماز

نماز یکی از مهمترین واجباتی است که اهمیت دادن به آن تا حد زیادی می تواند ما را بسوی راههای موفقیت سوق دهد.

بزرگان و برجستگان راه طریقت،یکی از بزرگترین راههای موفقیت خود را ، توجه به نماز دانسته اند . حضرت امام خمینی (ره) کسی بود که در حساسترین لحظات و با وجود امر خطیری که به عهده ایشان بود، هرگز از وقت نماز خود کم نگذاشت و دیدیم و شنیدیم که حتی که در آخرین لحظات عمر پر برکتشان چگونه به بر پاداشتن نماز همت گماشت.

پای بندی جوانان به اقامه نماز:

یکی از واجبات نماز این است که مسلمانان در پنج وعده در شبانه روز آن را به جا می آورند ؛ اما آیا جوانان به نماز – که یک ستون دین است و ملاک قبولی سایر اعمال انسان می باشد – پای بندند و برایشان چقدر اهمیت دارد که در شرایط گوناگون زندگی و مشکلات فراوان ، نمازشان را ترک نکرده و به جا آورند ؟ برای عده ای اگر شرایط به همان شکل عادی باشد ، زاهدترین افراد بوده و نه تنها نماز واجب را به نحو احسن می خوانند که نمازهای مستحب را هم تا حدود زیادی به جا می آورند ؛ اما همین که مشکلی یا شرایطی ویژه ای به وجود آید دیگر حاضر به خواندن نماز نیستند ( یعنی می ترسند ، خجالت می کشند ، ملاحظه دوستان را می کنند و ...) .

برای سنجیده شدن میزان پای بندی به نماز نیز گویه هایی را که نماز خواندن را در شرایط گوناگون اندازه می گیرد طراحی کردیم و نتایج بدست آمده را در اینجا تشریح می کنیم :

گویه شماره یک : باید احکام نماز طوری باشد که بتوان هنگام شرایط سخت زندگی موقتاً نماز نخواند و بعداً آن را قضا کرد .

در پاسخ به این گویه ، 9/31 درصد پاسخ گویان کاملاً مخالف ،6/43 درصد مخالف ، 8/10 درصد موافق ، 2/2 درصد کاملاً موافق بوده اند . در نتیجه 74 درصد جوانان معتقدند نماز را ترک و بعداً آن را قضا کرد .  گویه شماره دو : قضا شدن نماز صبح طبیعی است و نیازی به حساسیت زیاد ندارد . در پاسخ به این گونه 6/58 درصد خیلی مخالف ، 3/33 درصد مخالف ، 4/4 درصد بی نظر ، 1/3 درصد موافق و 7 درصد کاملاً موافق بوده اند . بنابراین 9/91 درصد جوانان معتقدند که نباید در برابر قضا شدن نماز صبح بی توجه بود .

گویه شماره سه : حتی اگر بدانم به دلیل نماز خواندن جانم در خطر است نمازم را ترک نمی کنم .

در پاسخ به این گویه ، 1/39  درصد کاملاً موافق ،1/39 درصد موافق ، 11 درصد بی نظر ،3/12 درصد مخالف ،7/5 درصد کاملاً مخالف بوده اند . بنابراین 71 درصد جوانان در هنگام خطر نماز را ترک نمی کنند .

گویه شماره چهار : در صورتی که مکان مناسبی برای نماز خواندن پیدا نکنم در کنار خیابان نماز خواهم خواند .

در پاسخ به این گویه 2/18 درصد کاملاً موافق ، 9/42 درصد موافق ، 5/18 درصد بی نظر ، 5/16 درصد مخالف ، و 4 درصد کاملاً مخالف بوده اند و این بدان معنا است که در شرایط مذکور در گویه شماره چهار ، 5/20 درصد جوانان نماز نمی خوانند .

گویه شماره پنج : در جمع کسانی که نماز نمی خوانند ، لازم نیست انسان خودش را با نماز خواندن انگشت نما کند .

در پاسخ به این گویه ، 1/31 درصد جوانان کاملاً مخالف ، 8/32 درصد مخالف ، 2/11 درصد بی نظر ، 7/17  درصد موافق بوده اند و2/7 درصد کاملاً موافق بوده اند و این بدان معنا است که در شرایط مذکور در گویه شماره پنج ،9/24 درصد جوانان نماز نمی خوانند .

در نتیجه گیری اولیه از مجموع پنج گویه می توان گفت 68/72 درصد جوانان در هر شرایطی نماز را ترک نکرده ، آن را به جا می آورند و 16 درصد هم نماز نمی خوانند . اما همان گونه که گفتیم ، شاید بتوان با استفاده از بعضی گویه های ویژه در میان پنج گویه یاد شده ، نتایج واقعی تر را ارائه کرد . گویه های چهار و پنج به دلیل در برداشتن شرایط خاص می توانند چنین رسالتی را انجام دهند ؛ بنابراین با بهره گرفتن از نتایج دو گویه مذکور می توان گفت بیش از 62 درصد جوانان به نماز پای بند بوده و در شرایط حساس و ویژه هم آن را به جا می آورند . ملاحظه می شود این میزان از درصد بدست آمده از نتایج هفت گویه حدود 10 درصد کمتر است ، ولی با این حال میزان پای بندی به نماز به مراتب از پای بندی جوانان به جهاد ، انفاق و خمس بیشتر است .

لازم به ذکر است از کل نمونه تحقیق تنها 3/34 درصد آنها در نماز جمعه و 5/41 درصد هم در نماز جماعت شرکت می کنند . این میزان حدود یک سوم کسانی است که پای بند به نماز بوده و آن را به جا می آورند

 .

راهکارهایی برای حضور جوانان در مسجد:

1- بحران هویت دینی :

بحران هویت از سالهای نوجوانی آغاز می شود و بخشی از سالهای آغازین جوانی را نیز در بر می گیرد. بحران هویت، واژه ای است که برای توصیف ناتوانی نوجوان در پذیرش نقشی که جامعه از او انتظار دارد به کار می رود و سبب مشغولیت بی هدف هیجانهای جانشین و ایجاد شخصیت منفعل در جوان می شود. با توجه به آنچه هویت دینی در اختیار نسل جوان قرار می دهد اختلال و آشفتگی در آن سبب ضعف دینداری در میان جوانان می گردد؛ زیرا تعهد و مسؤولیت پذیری فرد را در قبال گزاره های دینی کاهش می دهد و این گونه ضمانت اجرایی احکام دینی کاهش می یابد. تخریب نظام ارزشی دینی سبب می شود بسیاری از افراد که دچار بحران هویت دینی هستند، در پی هویت منفی باشند و هویتی بر خلاف آنچه اولیای دین در نظر گرفته اند، برگزینند. مسؤولیت گریزی، دلزدگی و بی تفاوتی هرکدام از آثار نبودن هویت هستند. بنابراین بحران هویت دینی سبب تضعیف باورهای دینی، اختلال نظام ارزشی مذهبی و بی توجهی به احکام دینی می شوند. مسجد که از مهمترین مفاهیم و موضوعات دینی است که بحران دینی جوانان، سبب پایین آمدن اعتقاد به آن و ضعف گرایش به حضور در جمع نمازگزاران می شود.

 2- تهاجم فرهنگی :

فرهنگ ملی ایران با ارزشهای مذهبی گره خورده است به گونه ای که مذهب، جزء جدایی ناپذیر هویت مردم ایران است و دشمن، تهاجمی گسترده را به فرهنگ و هویتی ما برنامه ریزی کرده است و آن را پشتیبانی می کند و می کوشد فرهنگ ضد ارزشی غرب را در میان جوانان که قشر آسیب پذیر هستند، گسترش دهند و آنان را نسبت به مفاهیم و احکام دینی بی عقیده کند. بنابراین مسجد پایگاهی است که در راه مبارزه با تهاجم فرهنگی می تواند در این جدال نابرابر فرهنگی، جوانان را جذب کند و این قدم بلندی در راه مبارزه با تهاجم فرهنگی است.

 3- روحیات و خوسته های جوان و مسجد :

جوانان، روحیات و خواسته هایی دارند که مسجد می تواند با برنامه های گوناگون و پر شور و هیجان انگیز جوانان را به سوی فطرت پاکشان بکشد. مثلاً برخی جوانان در مراسم دینی شور و هیجان بیشتری دارند مثل مراسم سینه زنی و زنجیز زنی.

 4- ناهنجاریها :

جوانان معمولاً با محیط اطراف و بزرگترها، مشکلات رفتاری، عقیده ای و سلیقه ای دارند. این اختلاف گاهی سطحی و زودگذر است که در شخصیت و رفتار جوان تأثیر زیادی ندارد ولی گاهی این اختلافها به ناهنجاری و ناسازگاری جوان می انجامد و به این ترتیب امنیت روحی و روانی لازم برای دین داری از بین می رود. در این میان مسجد نمی تواند کار مهمی را انجام دهد. چون عوامل ظهور ناهنجاریها در نوجوانان و جوانان چنین است: درک نکردن روحیه جوان، الگوی نامناسب، فاصله طبقاتی، کم توجهی خانواده ها.

 5- دین گریزی :

دین گریزی فقط به سبب تهاجم فرهنگی یا هوا و هوس جوانان نیست بلکه علل گوناگونی دارد و باید به صورت واقع بینانه به آن نگاه کرد. برخی از عوامل دین گریزی جوانان: بیان نامعقول از برخی مفاهیم دینی، توجه نکردن به نیازهای اساسی نسل جوان همچون ازدواج، کار و مسکن. برای برطرف شدن این عوامل باید گروهها و سازمانهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، طرحی اصولی و همه سویه را برنامه ریزی کنند تا مهمترین قشر اثر گذار جامعه در آینده از دین گریزان نشوند.

 راههای جذب جوانان :

1- امام جماعت که می تواند با ایجاد ارتباط صمیمی بین جوانان آنان را جذب دین و مسجد کند.

2- خانواده و دوستان که اگر اهل مسجد باشند و فضای خانه به طور کلی با آموزشها و مفاهیم دینی آشنا باشد بر جوان اثر می گذارد.

3- امکانات فرهنگی و ورزشی برای جوانان در مسجد فراهم باشد.

4- برگزاری مسابقه  و کم هزینه مثل مسابقه قرآن، خطاطی، نویسندگی و مسابقه های حضوری به صورت پرسش و پاسخ در مناسبتهای مذهبی و اهدای جوایز.

5- مسافرت، سبب شادابی روح و روان می شود. اردو و مسافرتهای دسته جمعی جوانان از سوی مسجد که با حضور امام جماعت، برخی از هیأت امناء و جوانان متعهد مسجدی و دیگران جوانان مسجد برگزار می شود.

6- حضور شخصیتهای موجه و محبوب جوانان.

7- نظافت و تزیین مسجد که اگر زیبا باشد، جوانان بیشتر جذب می شوند.

8- برخوردهای اهل مسجد، اگر با جوانان با احترام برخورد شود در جذب آنان مؤثر است.

9- تشویق: تشویق جوانی که در مسجد حاضر شده است باعث تداوم حضور وی می شود.

موانع و راههای شکوفایی مسجد

* موانع:

ــ تراکم کاری (اشتغال فراوان) :

امروزه به علت حجم کار زیاد، افراد بیشتر وقت خود را بر سر کار می گذرانند و بیرون خانه به سر می برند و به علت گرفتاری ناچار به چند کار می پردازند. این تراکم کاری علاوه بر خستگی حجم، سبب کسالت و افسردگی روحی نیز می شود. شهروندان وقتشان به دو بخش تقسیم می شود، قسمتی در خارج از خانه و بقیه وقت را در داخل خانه به استراحت می پردازند و این شرایط جسمی و روحی حوصله ای برای رفتن به مسجد و حضور در میان صفهای نماز جماعت و شنیدن سخنان امام را باقی نمی گذارد. در این حال، سخن از ابعاد سیاسی و اقتصادی و عبادی مسجد شعار بیش نیست و رفتن به مسجد نیاز به امنیت روحی و آمادگی جسمی و روحی دارد.

- همزمانی برنامه های رسانه و مسجد :

یکی از فعالیتهای مسجد برگزاری مراسم در مناسبتهای دینی است و از نقاط قوت مسجد به شمار می رود، کیفیت و چگونگی برگزاری مراسم در تداوم آن نقش  مؤثری دارد. اگر دارای کیفیت مناسبی نباشد با استقبال خوبی روبه رو نمی شود. در این میان، رسانه ها برنامه های درباره مناسبتهای مذهبی پخش می کند که از نظر سطح کمی و کیفی خوبی برخوردار است و افراد با وجود این برنامه در مساجد حاضر نمی شوند.

* اختلافها:

الف) سیاسی :

مسجد جنبه های سیاسی گسترده ای دارد، ولی اختلافات سیاسی، حزب گرایی و تعصب به یک جناح، فضای مسجد را آشفته می کند. در این میان امام جماعت نقش تعیین کننده ای دارد.

ب) اختلافهای مدیریتی :

اختلاف میان اعضای هیأت امناء در مسائل جاری مسجد، گاهی سبب ایجاد دودستگی میان نمازگزاران می شود و فضای مسالمت آمیز مسجد را با نقدهای مخرب آشفته می کند. در اینجا هم نقش امام جماعت در بر طرف کردن این اختلافات، مؤثر است.

* پایین بودن سطح کمی و کیفی فعالیتهای مسجد:

وقتی نماز جماعت را به صورت خشک و بی روح برقرار کنند، نمی توان شکوفایی و حضور همه سویه مردم را انتظار داشت و وقتی مسجدی فعالیت گسترده نداشته باشد، اهالی، انگیزه کمتری برای حضور در مسجد پیدا می کنند و همچنین نبودن امام جماعت همیشگی از مشکلات مسجد است.

* ناآشنایی با فضیلت مسجد:

اطلاع داشتن از فضیلتهای حضور در مسجد در ایجاد انگیزه و گرایش اهالی محل برای حضور در مسجد مؤثر است.

* برخورد نامناسب افراد اهل مسجد:

علاوه بر نمازگزاران، افرادی در مسجد حاضر می شوند که گرایش دینی کمتری دارند، با برخورد افراد مسجد با این افراد، در تداوم حضور آنان در مسجد تأثیرگزار است. اگر برخورد، نامناسب باشد، به خصوص در مورد بزرگسالان با جوانان و نوجوانان رخ می دهد که نسل آینده مسجد را تشکیل می دهند. اجازه ندادن به نوجوانان برای ایستادن در صف اول و کمک نکردن به آنان برای انجام دادن فعالیتهای مسجد، نمونه ای از این بدرفتاری است.

 

 

* تنبلی:

در برخی موارد حتی همسایگان مسجد نیز تنبلی می کنند و در مسجد حاضر نمی شوند. خدا در آیه 238 سوره بقره می فرمایند: حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِینَ

«در انجام همه نمازها به ویژه نماز وسطی (نماز ظهر) کوشا باشید و از روی خضوع و اطاعت برای خدا بپا خیزید و تنبلی نکنید.»

* محیط و اجتماع :

انسان، موجودی اجتماعی است و زندگی در کنار اعضای جامعه و رفع برخی نیازها به وسیله دیگران، با توجه به روحیه اثرپذیری انسان، زمینه مناسبی را برای الگو برداری و شکل گیری شخصیت او بر اساس محیط پیرامونش فراهم می کند.

* نامناسب بودن موقعیت مسجد:

در بافت قدیمی شهرها، مسجدها محور بوده اند و وسعت و موقعیت قرارگیری مسجدها به شکلی بوده که مجموعه محله را در پوشش خود قرار می داده است و همه محل می توانستند به راحتی به مسجد رفت و آمد کنند. اما در امروزه به علت ساخت و سازهای انبوه و پیچیده به موقعیت و ساخت مسجد کمتر توجه شده و کم بودن مساجد یا دور بودن آنها از محل زندگی، مانعی برای حضور در مسجد و رونق آن در شهرهای امروزه به شمار می رود.

* تضعیف باورهای دینی :

جریانهایی که سبب تضعیف باورهای دینی می شوند و باورهای دینی را مورد هجوم قرار می دهند، مانع رونق و شکوفایی مسجد هستند. این جریانها معمولاً پایه و اساس عقلانی ندارند و از بنیان فکری بی بهره هستند.

* راههای شکوفایی :

رونق و شکوفایی مسجد به همکاری و تلاش همه جانبه امام جماعت، هیأت امناء، سازندگان (بانیان) و نمازگزاران مسجد نیاز دارد.

1- امام جماعت :

امام جماعت مهمترین عامل شکوفایی در مسجد است که در صورت نبود موانع، می تواند زمینه رونق و بالندگی مسجد را فراهم آورد. برگزاری مراسم نیایش و جلسه های قرآن با حضور امام جماعت مؤثرتر خواهد بود. چون وی شناخت بیشتری دارد و انحراف معنوی پیش نمی آید. رفتار امام جماعت وارسته و باتقوا در جنبه عبادی نیز الگویی برای نمازگزاران است. همچنین روشن کننده اندیشه نمازگزاران می باشد و ظلمات و آفتهایی که بالقوه و یا بالفعل آنان را تهدید می کند برای آنان بازگو می کند و در راستای وحدت و همدلی جامعه اسلامی تلاش می کند و با شناخت مخاطبان خود که دارای چه روحیات و احساساتی هستند می تواند بر تأثیرگذاری و تربیت ایشان تأثیر بگذارد و همچنین با مدیریت خاص و با ظرافت ویژه و با پرهیز از خودمحوری، نظریه های اهل مسجد را در نظر گرفتند و با آنان مشورت کند تا بتواند مسجد را به سمت شکوفایی سوق دهد و همچنین می بایست غیر از مسجد، خارج از مسجد با مردم ارتباط برقرار کند و در کار و زندگی، آنان را یاری کند. برخوردهایی همراه با مهربانی و گشاده رویی در موفقیت امام جماعت و در نتیجه رونق و گرمی مسجد بسیار مؤثر است و همچنین رعایت حال ضعیفان در نماز و عدم برپایی مجلسهای طولانی و پذیرش اجتماعی، از ویژگیهای امام جماعت است.

2- معماری :

معماری سنتی مسجدها یکی از عوامل رونق و شکوفایی آنهاست که امروزه به دلایل گوناگون، در فرهنگ نوین شهرنشینی کمتر به چشم می خورد. عوامل مؤثر در معماری مسجد در رونق و شکوفایی .

1- جلوه های معنوی معماری مسجد :

مسجد به عنوان برجسته ترین بناهای معماری اسلامی، جلوه هایی از زیباییهای دیداری و نمونه بارزی از آمیختگی و ارتباط شکلهای نمادین با باورهای ژرف اعتقادی است. مسجد، در اصل منسوب به ذات اقدس خداوند است و در بیان معماری هنرمندانه از آسمانی ترین دریافتهای شهری بهره گرفته می شود.

2- تناسب با فرهنگ مردم:

امروزه افکار عمومی رویکرد نوینی به دین و دینداری دارند که از عوامل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برگرفته شده است. زیبایی ظاهری در گرایش افراد به مسجد مؤثر است. طبیعی است یک مسجد با معماری زیبا و هنرمندانه، بسیار عوام پسندانه تر از مسجدی است که بدون رعایت اصول معماری ساخته شده است.

ــ مفاهیم نمادین مسجد :

فضای بیرونی و درونی مسجد، یادآور عدالت است. گنبد، نماد آسمان، صعود بهشت است. محراب به تعبیری قلب مسجد و نقطه تمرکز آن و از سویی مظهر الوهیت به شمار می رود. مناره اشاره به دورازه بهشت و در رحمت الهی دارد و نماد اذان است.

3- برپایی نماز جماعت :

نماز جماعت، آثار فردی و اجتماعی گوناگونی دارد که در رونق و شکوفایی مسجد بسیار مؤثرند. برگزاری نماز جماعت در مسجد، روح معنوی و نشاط ویژه ای دارد که در مسجد فراهم و زمینه مناسبی را برای آغاز و تداوم فعالیت های دیگر مسجد ایجاد می کند.

 

ــ برپایی مراسم دینی :

هر دینی آیینها و مراسم ویژه خود را دارد که ترویج آن دین در جامعه به برقراری منظم و آگاهانه این رفتارهای مذهبی بستگی دارد. برای گسترش مساجد به عنوان معتبرترین مرکز دینی، لازم است مراسم دینی به شکل بسیار مناسب و پیوسته برپا شود.


ارسال شده در توسط mohammad