سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خداوند بخشنده و مهربان

 

قبل از هرچیزسالروز ولادت سالار شهیدان حسین ابن علی وروزپاسداررابه همه پاسداران این مرزوبوم تبریک عرض می نماییم 

در جدیدترین خبرهای فداغ به این خبر میرسیم که آمبولانس فداغ فقط مخصوص مریض ومصدوم خواهد بود ومردگان از این آمبولانس محروم خواهند بود

بعد از اینکه آمبولانس تحویل فداغ گردید جلسه ای جهت بهتر استفاده نمودن از آن برگزار گردید در این جلسه مقرر شده که این آمبولانس باید یک راننده تمام وقت داشته باشد

دوم اینکه این آمبولانس میتواند هر مریضی را جابجا نماید ولی حق حمل جسد به هیچ عنوان نخواهد داشت

حاجی تیمار که در این جلسه حضور داشته فرموده که در این جلسه مقرر گردیده که اگر آمبولانس مریضی را به بیمارستانی رساند واین بیمار در آن بیمارستان به هر دلیلی فوت نمود دیگر در این آمبولانس جایی نخواهد داشت

حالا معلوم نیست این جسد بد اقبال چگونه خود را به زادگاهش خواهد رساند خدا بهتر میداند


ارسال شده در توسط mohammad

اشعاری که در زیر خواهید خواند یکی از بینندگان همیشگیمان آقای جهان پناه برای ما ارسال نموده که جادارد از زحمات ایشان تشکر نماییم
 

هان ای پسر عزیز ودلبند  .  بشنو ز پدر نصیحتی  چند .
زین گفته سعادت تو جویم  . پس یاد بگیر هر چه گویم .
می باش به عمر خود سحر خیز  . وز خواب سحر گهان بپرهیز  .
اندر نفس سحر نشاطی تیست  . کان را با روح ارتبا طیست . 
در یاب سحر کنار جو ی را . پاکیزه بشوی دست ورو را .
صابونت اگر بود میسر . بر شستن دست ورو چه بهتر .
با هوله پاک خشک کن رو . پس شانه بزن به موی وابرو
کن پاک وتمیز گوش و گردن . کاین کار ضرورت است کردن
تا انکه بپهلو یت نشیند . چرک وگل وگوش تو نبیند .
در پاکی دست کوش کز دست .دانند تو را چه مر تبت است  .
چر کین مگذار بیخ دندان . کان وقت سخن شود نما یان  .
پیراهن خویش کن گزیده . هم شسته و هم اطو کشیده .
کن کفش وکلاه با برس پاک . نیکو بستر ز جا مه ات خاک .
در ایئنه خویش را نظر کن . پا کیزه لباس خود ببر کن .
از نرم و خشن هر انچه پو شی  . باید که به پا کیش بکوشی  .
گر جامه گلیم یا که دیباست . چون وتمیز بود زیباست .
چون غیر به پیش خویش بینی . انگشت مبر به گوش وبینی  .
دندان بر کس خلال منمای . ناخن بر این وان مپرای .
در بزم چنان دهن مدران . کت قعر دهان شود نمایان .
خمیازه کشید می نباید . طوری که به خلق خوش نیاید .
چون بر سر سفره ای نشستی . زنهار مکن دراز دستی .
زان کاسه بخور که پیش دستست .بر کاسه دیگری مبر دست .
ده قوت زبیش وکم شکمرا.در بند مباش بش وکم را .
با مادر خویش مهر بان باش . اماده خد متش به جان باش .
باچشم ادب نگر پدر را  . از گفته او مپیچ سر را .
چون این دو شوند از تو حورسند .خور سند شود زتو خدا وند .
در کو چه چو میر وی به مکتب . معقول گذر کن و مودب .
چون با ادب و تمیز باشی . نزد همه کس عزیز باشی .
در مدرسه ساکت و متین شو .بیهو ده مگوی و یاوه مشنو .
اندر سر درس گوش میباش . با هوش وسخن نیوش میباش .
میکوش که هر چه گوید استاد . گیری همه را بچا بکی یاد  .
کم گوی مگوی هر چه دانی . لب دوخته دار تا توانی .
بس سر که فتاده زبان است . با یک نقطه زبان زیان است .
ان قدر رواست گفتن ان . کا ید ضرر از نهفتن ان  .
نادان به سر زبان نهد دل . در قلب بود زبان عا قل .
اندر وسط کلام مردم . لب باز مکن تو بر تکلم  .
زنهار مگو سخن بجز راست . هر چند تو را دران ضر ر هاست
گفتار دروغ را اثر نیست . چیزی زدروغ زشت تر نیست  .
تا پیشه تو ست راست گو ئی . هر گز نبری سیاه رو هی .
از خجلت شرمش ار شود فاش . یاد ار دگر دروغ متراش .
چون خوی کند زبان بد شنام  . ان به که بر یده باد از کام
از عیب کسان زبان فرو بند . عیبش به زبان خویش مپسند .
زنهار مده بدان به خود راه . کز مو نس بد نعوذ با لله .
در صحبت سفله چون در ائی . با لطبع به سفلگی گرا ئی .
با مر دم ذی شرف در امیز . تا طبع تو ذی شرف شود نیز .
لبلاب ضعیف بین که چندی .پیچد به چنار ارجمندی .
در صحبت او بلند گردد .مانند وی ار جمند گردد .
در عهد شباب چند سالی . کسب هنری کن و کمالی .
تا انکه به روز گار پیری . در ذلت و مسکنت نمیری .
امروز دگر پیش از این نیست . بی علم دگر نمیتوان زیست .
گر صنعت و حر فتی نداری . زحمت ببری ز زندگانی .
از طب و طبیعی و ریا ضی قلب تو به هر هست راضی .
یک فن بپسند و خاص خود کن . تحصیل به اختصاص خود کن .
چون خوب کم از بد فزون به . زی فن به جهان ز ذو فنون به .
خوانم به تو بیتی از نظامی . ان میر سخنو ران نامی .
پالانگری به غایت خود . بهتر ز کلاه دوزی بد .
ان طفل که قدر وقت دا نست . دا نستن قدر خود توانست .
هر انچه رود زدست انسان . شاید که بدست اید اسان .
جز وقت که پیش کس نیاید . چون رفت ز کف به کف نیاید .
گر گو هری از کفت برون تا فت . در سایه وقت میتوان یافت .
ور وقت رود زدستت ارزان . با هیچ گهر خرید نتوان .
هر شب که روی به جامه خواب . کن نیک تا مل اندر این باب .
کان روز به علم چه افزود . وز کرده خود چه بر ده ای سود .
روزیکه در ان نکر ده ای کار . ان روز زعمر خویش مشمار .
من میروم تو مانده خواهی . وین دفتر درس خوانده خواهی .
اینجا چه رسی مرا دعا کن . با فا تحه رو حم اشنا کن








ارسال شده در توسط mohammad

امروزصبح کاروان راهیان کربلا وارد فداغ شدند 

امروز صبح ساعت 11کاروان راهیان کربلا باپیشوازگرم فداغیها وارد فداغ شدند 

مردم فداغ از ساعتها قبل خودرابرای این مراسم آماده کرده بودند واین انتظار در ساعت 11با ورود این کاروان به فداغ به پایان رسید 


دل خوش از انیم  که حج میر ویم   .  غا فل از انیم که کج  میر ویم  .  صبح به صبح در پی مکر و فریب   .  شب همه شب گر یه و امن یجیب .   امید وا رم چنین نبا شیم  انشا ه الله   

با تشکراز ارسال آقای جهان پناه 

امید آنکه همه درراه حق وحقیقت قدم برداریم تا درآن دنیا نزد خداوند روسفید بمانیم انشاء الله


ارسال شده در توسط mohammad

فردا فداغ حال وهوای دیگری دارد 

درودیوارها پوشیده از نوشته هاییست که برای باز گشت این عزیزان از سفر معنوی کربلا تدارک دیده شده است

فردا کاروان راهیان کربلا وارد فداغ میشوند ومردم خود را برای این مراسم آماده میکنند  

این عزیزان در تاریخ31خردادماه سال جاری فداغ را به مقصد کربلا ترک کرده بودند وفردا به فداغ باز میگردند 

(با تشکر از عزیزی که این خبر را جهت فداغ نیوز ارسال نموده است)


ارسال شده در توسط mohammad

روز مَبْعَث بر پایه? باورهای اسلامی، روزی است که محمد، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. در تقویم هجری قمری، ?? رجب روز مبعث است.

بر اساس باورهای مسلمانان، محمد مصطفی در روز (?? رجب) سال ?? عام الفیل، همزمان با سال ?? پیش از هجرت پیامبر اسلام، در غار حرا، توسط (جبرئیل) و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی می‌کرد.
 اعمال مبعث

در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شده‌است. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است.


ارسال شده در توسط mohammad


اسلام
اصول
توحید ·

نبوت · معاد

خاص تشیع: امامت ·
عدل
فروع
نماز ·

روزه · زکات · حج · جهاد

خاص تشیع: خمس · امر به معروف · نهی از منکر · تولی ·
تبری
منابع اسلامی
قرآن ·

عقل ·
سنت (حدیث)
شخصیت‌ها
محمد ·

علی · فاطمه · اهل بیت · خلفای راشدین · امامان شیعه ·
صحابه? محمد
مذاهب
تسنن ·

تشیع ·
تصوف
علوم
حدیث ·

تفسیر · فقه · کلام · فلسفه ·
عرفان
تاریخ
امویان ·

عباسیان · فاطمیان · مملوکان · عثمانیان · صفویان ·
آخرالزمان
جغرافیا
مکه ·

مدینه · بیت‌المقدس · کوفه · نجف · کربلا · سامرا · کاظمین · مشهد · بغداد · دمشق ·
جهان اسلام(کشورهای اسلامی) ·
فرهنگ و جامعه
درگاه اسلام

اسلام، دینی یکتاپرستانه[?][?] و از دین‌های ابراهیمی است.[?] [?] پارسی زبانان، پیروان اسلام را «مسلمان» می‌گویند.[?] هم‌اکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان، جای دارد.[?]

مسلمانان براین باورند که خداوند، قرآن را به محمد از طریق فرشته‌ای به نام جبرئیل فروفرستاده‌است. به باور مسلمانان خدا بر بسیاری از پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعاده‌کننده ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران می‌دانند و معتقدند که اسلام کامل‌ترین و آخرین آیین الهی[?][?] است.
محتویات

    ? تعریف
    ? باورها
        ?.? اصول دین
        ?.? خدا در اسلام
        ?.? شهادتین
        ?.? قرآن
        ?.? اذان
    ? تاریخ اسلام
        ?.? زندگانی پیامبر اسلام
        ?.? خلفای راشدین
        ?.? خلفای اموی، عباسی و فاطمی
    ? مذاهب‌ اسلامی
        ?.? اهل سنت
        ?.? شیعه
        ?.? دیگر فرقه های اسلامی
    ? اسلام در جهان
    ? اسلام و دیگران
        ?.? منتقدان
 
تعریف

اسلام در زبان عربی از ریشه‌ی (س-ل-م)است . معنی لغوی این ریشه سالم شدن و از آفات رهایی یافتن است [?][??] «سلام» نیز مشتق شده از همین ریشه است. سپس از آن مصدر ثلاثی مزید به صورت «اَسلَم إسلاماً» به معنی لغوی تسلیم و فرمانبردار شد و خدا را خالصانه و بی ریا پرستید مشتق شد و در نهایت معنی اصطلاحی مسلمان شد را پیدا کرد [??][??]. با توجه به معنی اسلام، «مسلم» (در فارسی : مسلمان) یعنی کسی که خدا را خالصانه و بی ریا می پرستد و اختیار خود را تسلیم امر و نهی او می کند.[??]
باورها

معارف اسلامی به سه بخش کلی تقسیم می شوند:

    عقاید: باورهای بنیادین فکری (اصول دین یا عقاید) با محور توحید که اساسی ترین آنها است.
    اخلاق: توصیه‌های اخلاقی که اساسی‌ترین آنها[نیازمند منبع](عدالت، شجاعت و عفت) است.
    احکام: فرامین عملی و عبادی که اساسی ترین آنها (فروع دین) هستند. فرامین عملی آداب، مناسک و عبادات را دربرمی‌گیرد.

عقاید در علم کلام، احکام در علم فقه و اخلاق در علم اخلاق شرح و بسط داده می شود.[??]
اصول دین
نوشتار اصلی: اصول دین

از بنیادی‌ترین باورهای مسلمانان تحت عنوان اصول دین یاد می شود. اصول دین نزد مسلمانان سه عدد هستند[??] اعتقاد به هر کدام از این اصول، باورهایی را به عنوان زیر شاخه موجب می شود:

    توحید: یعنی اعتقاد به یگانگی خداوند و اعتقاد به صفات او.
    نبوت : یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن پیامبران از سوی خداوند برای راهنمایی بشر .( و اعتقاد به پیامبری محمد).
    معاد : یعنی اعتقاد به وجود جهانی که بعد از فروپاشی این جهان کنونی، نمایان می‌شود و در آن جهان نیکان و بد کرداران به سزای کردار خویش می رسند.

در میان این اصول آنچه ریشه بقیه است، توحید می‌باشد، به طوری که دین شناسان مسلمان می کوشند تا با اثبات آن بقیه اصول و فروع را ثابت کنند[??]
خدا در اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم، نخستین آیه قرآن
نوشتار اصلی: الله

الله نام ویژه? خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای اسلامی است. با این حال فارسی‌زبانان معمولاً از واژه? خدا استفاده می‌کنند. البته خدا در قرآن نام‌های زیادی مانند غفور ( بسیار بخشایشگر)، رحمان ( بخشنده)، رحیم( مهربان)، اوّل ( نخست)، آخر ( پایان)، عالم ( دانا ) کبیر ( بسیار برتر)، مجید( بسیار باشکوه)و… دارد. به باور مسلمانان خداوند در اسلام به زبان اصلی که همان زبان عربی فصیح (زبان قرآن) است ???? نام دارد که یک نام خداوند، اسم اعظم است . بیشتر اسامی خدا در اسلام، نشان‌دهنده? برتری مطلق است و در ساختار بیشتر این نام‌ها صفت‌های عالی به‌کار رفته‌اند.[??].

شناخت خداوند اصلی ترین باور مسلمانان است و همین موضوع است که این دین را در میان سایر ادیان ابراهیمی متمایز ساخته . خلاصه باور مسلمانان به خدا را می توان در جمله ای از قرآن دید [??] که در آن گفته می شود :

    ِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر (ترجمه: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست)[42–11]

که در تفسیر آن از علی بن ابی طالب نقل شده که آن را توصیف قابل قبول خدا دانسته است [??] و مفسرین هم به تبعیت از وی گفته اند  : «این جمله در حقیقت پایه اصلى شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن به هیچیک از اوصاف پروردگار نمی توان پى برد» [??]
شهادتین
نوشتار اصلی: شهادتین

پذیرش اسلام از سه روش امکان دارد: گفتن شهادتین، با انجام دادن کارهای ویژه مسلمانان، اسلام با پیروی از اعمال مسلمانان. [??] شهادتین: «اشهد ان لا اله الا الله» و«اشهد ان محمدرسول الله»
قرآن
بخش نخست سوره نور از کتاب قرآن
نوشتار اصلی: قرآن

قرآن، کتاب مقدس مسلمان است و به زبان عربی نوشته شده‌است، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.

به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل امین، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالا یکباره، و هم کم‌کم در طول ?? سال نازل شده‌است.»[??]

این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد می‌دانند.[??]

اغلب مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلافات در نحوه خواندن متن، تفسیر و گاهی، ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازه‌ایست که شیعیان دوازده‌امامی ایران و وهابیان عربستان رسم‌الخط واحدی از قرآن را به‌کار می‌برند.[??] مسلمانان روی بی‌خطابودن قرآن تاکید دارند.[??] مفسرین اهل سنت بصورت تاریخی همواره معتقد بودند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بیان کرده‌است و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفته‌است.مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود می‌دانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد می‌کنند. قرآن، خود را به عنوان «لوح حفاظت‌شده» («اللَوح المحفوظ»[??]) می‌خواند.†
اذان
نوشتار اصلی: اذان
Adhan wiki ogg.ogg
A Sunni version of the call to prayer

اهل سنت عقیده دارند که نخستین بار، اذان در مدینه خوانده شد و حمزه این پیشنهاد را به محمّد داد.[نیازمند منبع] در حالی که بعضی دیگر طبل و بوق یا زنگ را برای دعوت مردم به نماز پیشنهاد کرده بودند.[نیازمند منبع]اهل سنت، همچنین بر این باور هستند که بعضی عبارات اذان، مانند «الصلوة خیر من النوم» را عمر بن خطاب افزوده‌است.[??] این در حالی است که شیعیان اذان را عبادتی می‌دانند که از جانب خدا تعیین گردیده‌ و تغییر در جملات اذان را بدعت می‌دانند[??]. همچنین عقیده شیعه این است که محمّد پیش از هجرت، برای تمام نمازهای واجب خود، اذان می‌گفته‌است [??].در ایران، اغلب اذان را در آواز بیات ترک در گوشه روح‌الارواح می‌خوانده‌اند. در مراسم تعزیه، اگر اذان گفته شود، به آواز کردی است.[??]
تاریخ اسلام
Countries with Sharia rule ar.PNG
نوشتار اصلی: تاریخ اسلام
زندگانی پیامبر اسلام

ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (‎??? - ???) بنیانگذار و پیامبر دین اسلام، به عنوان سیاست‌مدار، بازرگان، فیلسوف، فرمانده جنگی و ... نزد مسلمانان و پیروان برخی آئینهای دیگر، محسوب می‌شود.[??] محمد در سن ?? سالگی ادعای پیامبری کرد[??] خدیجه نخستین کسی بودند که به وی ایمان آورد و پس از وی، علی بن ابیطالب [??][??][??][??] و نیز گفته می شود که جعفر ابن ابوطالب، زید (تنها مسلمانی که بجز محمد، نامش در قرآن آمده است.)، ابوذر غفاری و ابوبکر از زمره دیگر نخستین ایمان آورندگان به اسلام هستند{مدرک معتبر}.[??] محمد تا سه سال پس از بعثت، دعوت خود را آشکار نکرد. اولین گروهی که محمد آن‌ها را آشکارا به اسلام دعوت نمود، بستگان خویش، بودند.[??] پس از آن، به کوه صفا رفت و تمام قریش را به اسلام دعوت نمود.[??]

پس از مدتی، سران قریش تصمیم به مقابله با وی گرفتند. اولین اقدام آن‌ها گفتگو با ابوطالب بود.[??][??][??] سران قریش پس از آنکه کمک خواستن از ابوطالب را بیهوده دیدند، تصمیم به یاری جستن از یهودیان مدینه گرفتند، ایشان، سه سؤال را برای پرسش از محمد، مطرح کردند و گفتند اگر وی، پاسخ را بداند، در پیامبری او شکی نیست، محمد، درست زمانی که سران قریش احساس پیروزی می‌کردند، پاسخ آن پرسشها را داد.[??][??]
خلفای راشدین
نوشتار اصلی: خلفای راشدین

ابوبکر، از صحابه [??] و دوستان محمد، [??][??][??] برای نخستین بار، لقب «صدیق» را از او دریافت کرد.[??] او، هنگامی که اسلام را پذیرفت، حدود ?? سال سن داشت.[??] پس از درگذشت محمد، اتحاد میان مهاجران، به خصوص زمینه‌سازی عمر و ابوعبیده بن جراح، کار را برای تصدی مقام خلافت توسط ابوبکر، هموار کرد. هر چند منذر بن ارقم در دفاع از علی بن ابیطالب سخن راند، ولی عدم حضور بنی هاشم و جوان بودن نسبی علی باعث شد تا سرانجام، در حالی که یاران نزدیک محمد، به تغسیل و تدفین ایشان مشغول بودند[??] اهل سقیفه کار را تمام کرده و از هر عملی که موجب سستی پایه‌های بیعت با ابوبکر شود، جلوگیری کنند.[??]

عمر بن خطاب (به عربی: ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبد العزی)، از قدرتمندترین خلفای راشدین و از بزرگترین فرمانروایان مسلمان در طول تاریخ اسلام می‌باشد[??] که تحت فرمان او، سرزمین بین‌النهرین و سوریه را فتح شده و استیلای بر پارس و مصر آغاز شد.[??][??][??] عمر پس از ابوبکر در سال ??? میلادی، به خلافت رسید و نخستین کسی بود که لقب «امیرالمومنین» را برای خود برگزید.[??][??] وی، در سال هفتم پس از مرگ محمد، با ام کلثوم، دختر علی بن ابیطالب ازدواج کرد.[??].[??] عمر بن خطاب، در طول ده سال خلافت خود، زندگی اقتصادی ساده ای داشت و از تجمل گرایی سخت متنفر بود. بارها کارگزاران خود را به دلیل تجمل گرایی برکنار، توبیخ یا جریمه کرد[نیازمند منبع] . از جمله خصوصیات عمر بن خطاب سختگیری او در مورد غیر عرب بود؛ به عنوان مثال چنانچه در منابع اهل سنت ذکر شده است وی دستور داده بود که سهم بیت المال غیر عرب ها برابر سهم بردگانِ عرب باشد [??] و نیز اگر مرد عرب از عجم زن گرفت و بچه ای از این ازدواج به دنیا آمد، چنانچه آن بچه در بلاد عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث می برد و اگر در سرزمین غیر عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث نمی برد [??] ویا از ورود غیر عرب ها به پایتخت حکومت اسلامی که شعار برابری نژادها را داشت [??][??] منع کرد [??]. او توسط یک ایرانی ناراضی به نام پیروز نهاوندی کشته شود.[??] عمر، در اخرین روزهای عمر خود، شش تن از صحابه را مامور نمود تا در مدت سه روز خلیفه سوم را تعیین کنند. این شش تن، عبارت بودند از: علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوام، طلحة بن عبید اللّه و سعد بن ابی‌وقاص. عمر چنین دستور داد که:«اگر چهار نفر نظرى دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق کردند و سه نفر مخالفت نمودند، سه نفرى که عبد الرحمان در میان ایشان نیست، گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر کسى توافق حاصل نکردند، همه ایشان را گردن بزن».[??] در این سه روز مذاکرات زیادی انجام شد و نتیجه بین علی وعثمان مردّد شد. سرانجام، عبدالرحمن، عثمان را انتخاب کرد و عثمان، به خلافت رسید.[??]

بخشش فراوان عثمان از بیت المال به خویشاوندانش [??] که پیشاپیش توسط خلیفه? دوم پیش بینی شده بود، [??][??] و مال اندوزی او، [??][??] از علل طغیان مردم علیه او به شمار می‌رود. علاوه بر این دلایل، علی بن ابیطالب، بی تابی مردم در برافکندن عثمان از خلافت را دلیل دیگری بر قتل عثمان می‌داند.[??] پس از کشته شدن عثمان به دست شورشیانی از مصر و کوفه و بصره، نظرها بر علی و طلحه بود. در این میان اهالی مصر متمایل به طلحه بودند و انصار، بصریان و کوفیان تمایل بر خلافت علی داشتند.

سرانجام، ابوالحسن علی ابن ابی طالب در ?? ذیحجه سال ?? برابر ?? ژوئن ???، به خلافت برگزیده شد.[??] علی از مشاوران نزدیک عمر در هنگام حمله? لشکر اسلام به پارس بود. زمانی که عمر می‌خواست تا خود در این جنگ‌ حاضر شود، علی به او گفت: «تو سر این سپاهی. اگر بروی و کشته شوی، سپاه اسلام متلاشی می‌شود. تو باید مرکز خلافت را داشته باشی تا اگر سپاه اسلام شکست خورد. عجم بدانند که این نیرو پشت دارد.»[??]

علی علاوه بر اینکه در مسائل شرعی (به‌خاطر وقوف بسیار زیاد او بر قرآن و سنت)[??] و در فقه، تفسیر، سیاست، محل رجوع مسلمین (به خصوص خلیفه دوم) بود [??][??][??][??] در سخنوری و ادبیات نیز چیره بود. مرتضی مطهری به نقل از محمد عبده سخن او را شیواترین سخن پس از قرآن می‌داند.[??][??] به طوری که وابستگان بنی امیه، گفتارش را از حفظ می‌کردند، تا بیانشان شیوا شود.† بخشی از گفتارها و نوشتارهای وی در کتابی به نام نهج البلاغه جمع آوری شد. به گفته? اروینگ، علی، شخصی دلیر، سخنور و بخشنده بود.[??]
خلفای اموی، عباسی و فاطمی
نوشتار اصلی: امویان
نوشتار اصلی: خلافت عباسیان
نوشتار اصلی: خلفای فاطمی

پس از صلح حسن و معاویه، حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد می‌دانستند. سلاطین عثمانی هیچ‌گاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ???? تا ???? خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.[??]
مذاهب‌ اسلامی
نقشه پراکندگی مذهبی در میان کشورهای اسلامی
مذاهب اسلامی در یک نگاه

مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی بخش می‌شوند. هر یک از این دو فرقه انشعاباتی دارند. برای نمونه صوفی‌گری در میان شیعه و سنی وجود دارد.
اهل سنت
نقشه پراکندگی اهل سنت در کشورهای اسلامی
نوشتار اصلی: سنی

اهل سنت بر این باورند محمد، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین نکرد و پس از فوت محمد مسلمانان آن زمان بر اساس شورا یک تن را به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب کرده‌اند.[نیازمند منبع] در آغاز در سقیفه? بنی ساعده، ابوبکر را که از صحابه (یاران) و نزدیکان محمد بود و در میان مسلمانان محبوبیت و اعتبار زیادی داشت، برای خلافت پس از محمد بر جامعه نوبنیاد مسلمانان انتخاب کردند. سنیان به چهار مکتب فقهی عمده که عبارتند از: حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم می‌گردند.
شیعه
حسین امام سوم شیعیان در کربلا
نوشتار اصلی: شیعه

شیعیان بر این باورند که امام و جانشین پیامبر اسلام از راه نص شرعی تعیین می‌شود و امامت علی، نخستین امام شیعیان و دیگر امامان شیعه نیز از راه نص شرعی ثابت شده‌است.[??] اصول دین در تشیّع پنج‌گانه است و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد، به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند:

    عدل:یعنی اعتقاد به عدالت خدا
    امامت:یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن امامان از سوی خدا برای راهنمایی بشر .

مهم‌ترین مذاهبی که از شیعه منشعب شده‌اند، عبارت‌اند از دوازده‌امامی، اسماعیلیه، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه.
] دیگر قه های اسلامی
نوشتار اصلی: خوارج
نوشتار اصلی: تصوف


اسلام در جهان
مدینه النبی

پیامبر اسلام در زمانی که در مدینه بود، برای سران امپراتوری‌های مختلف نامه نگاری کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود. یکی از این نامه‌ها خطاب به خسرو پرویز شاه ایران بود. پس از درگذشت محمد، مسلمانان در زمان خلیفه دوم به فرمان عمر، به ایران حمله کردند. و طی تقریباً ?? سال ایران جز نواحی گیلان و مازندران گشوده شد.

اسلام به سرزمین‌هایى با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمین‌ها که نداى برابرى و بالندگى اسلام آنان را جذب کرده بود، براى فهم بیش‌تر کلام خدا به فراگیرى زبان عربى پرداختند. به این ترتیب، براى نخستین‌بار یک زبان بین‌المللى در گستره‌ى وسیعى از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادى کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندى در سرزمین‌هاى اسلامى، احساس غربت نکند و براى دانش‌اندوزى به شهرهاى مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربى باعث شد هر دانشمندى از دستاوردهاى علمى دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمى، که براى پیشرفت دانش اهمیت زیادى دارد، امکان پذیر شود. ترجمه‌ى آثار علمى تمدن‌هاى پیشین به عربى باعث شد که براى نخستین بار بخش عمده‌ا‌ى از دستاوردهاى علمى و فرهنگى بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد.[??]

جدول کشور‌های اسلامی بر اساس جمعیت[??]
رتبه     کشور     جمعیت     نسبت جمعیت مسلمان‌ها     مذهب     فرقه
?     Flag of Indonesia.svg اندونزی     ???????????     ?????[??]     سنی     شافعی
?     Flag of Pakistan.svg پاکستان     ???????????[??]     ???[??]     سنی     حنفی
?     Flag of Bangladesh.svg بنگلادش     ???????????[??]     ???[??]     سنی     حنفی
?     Flag of Nigeria.svg نیجریه     ???????????[??]     ???[??]     سنی     مالکی
?     Flag of Egypt.svg مصر     ??????????[??]     ???[??]     سنی     شافعی
?     Flag of Turkey.svg ترکیه     ??????????[??]     ?????[??]     سنی     حنفی
?     Flag of Iran.svg ایران     ??????????[??]     ???[??]     شیعه/سنی     جعفری/ الحنفی
?     Flag of Sudan.svg سودان     ??????????     ???[??]     سنی     مالکی
?     Flag of Algeria.svg الجزایر     ??????????[???]     ???[???]     سنی     مالکی
??     Flag of Afghanistan.svg افغانستان     ??????????[???]     ???[???]     سنی     حنفی
??     Flag of Morocco.svg مراکش     ??????????     ???[???]     سنی     مالکی
??     Flag of Iraq.svg عراق     ??????????[???]     ???[???]     شیعه/سنی     جعفری/حنفی
??     Flag of Malaysia.svg مالزی     ??????????[???]     ?????[???]     سنی     شافعی
??     Flag of Saudi Arabia.svg عربستان سعودی     ??????????[???]     ????[?][???]     سنی     حنبلی
??     Flag of Uzbekistan.svg ازبکستان     ??????????     ???[???]     سنی     الحنفی
اسلام و دیگران
Lunar libration with phase Oct 2007 450px.gif

مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از جمله آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فروفرستاد.
در واقع مسلمانان معتقدند که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی است و این اصول در قرآن گردآمده‌اند. متون اسلامی این‌گونه بیان می‌کنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه از دین‌های ابراهیمی به شمار می‌آیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و دیگر معتقدان به ادیان با منشأ الهی ) به صورت «اهل کتاب» یاد می‌کند.[???]
منتقدان

علی دشتی در کتاب «?? سال» عقاید پایه مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد که قرآن از سوی خدا فرستاده نشده و تنها سخنان محمد و از روی وجدان پاک سیرت وی بوده‌است و قرآن چیز تازه‌ای برای ارائه نداشته بلکه تنها افکار و عقاید دیگر را به شکل خودش گردآوری کرده و با سخنان شخصی محمد خود را مدعی کلام‌خدابودن دانسته‌است.[???]

شجاع‌الدین شفا هم در کتاب‌های «تولدی دیگر» و «پس از ???? سال» ادیان سامی و دین اسلام را نقد کرده‌است.احمد کسروی هم از منتقدان اسلام است.[???]










ارسال شده در توسط mohammad

در کتاب « دعائم الاسلام، اثر نعمان بن محمد تمیمی (363-259ق) »، (ج1 ، ص 351 تا 368) عهدنامه مفصلی از پیامبر اعظم حضرت محمد (ص) نقل  شده که حاوی نکات بسیاری در شیوه حکمرانی و نکات مدیریتی است. آن چه می خوانید ، اقتباس و تلخیصی از این عهد نامه و منشور نورانی ، خطاب به کارگزاران و مدیران است:

1-  بنگر که کجا و چگونه بودی و امروز در کجایی؛ نصیحت را از خودت آغاز کن و در کار خاصان و شناخت آن چه به سود و زیان توست، نیکو بنگر.

2-  چنان مباش که پنداری کرامتی را که خدا در حق تو کرده ، واجبات را از دوش تو برداشته و تو شایسته آنی که مسئولیت سنگین را از تو بردارد ؛ از این رو ، در پی شهوات و خواسته های بروی .

3-  جایگاه خود را بشناس؛ سرانجام خود را در نظر آر و آن را بسیار یاد کن و بسیار بیندیش که چه می کنی و چه کسانی با تو مشارکت دارند.

4-  ببین پدرانت، حکمرانان و شاهزادگان دیگر کجایند که دنیا خوار بودند؟ تو اکنون میراث خوار آنان و اداره کننده حکومت آنان هستی؛ چه شد که گنج ها که اندوختند و آن بدن های ناز پرورده و آن امیر زادگان مرفه اکنون کجایند؟

5-  از بدی های گذشتگان عیب می گرفتی و کارشان را زشت می شمردی ؛ امروز از خودت عیب جویی کن و بر حذر باش که به همان سرنوشت دچار نشوی.

6-  تو درباره پیشینیان و کارشان داوری می کردی ؛ آیندگان درباره تو و کارهایت به قضاوت خواهند نشست و نسبت به تو همان را خواهند گفت که تو در باره دیگران می گفتی.

7-  ثروت اندوزی از حرام را نیرو مپندار و بذل و بخشش ناحق را سخاوت ندان. «قدرت» در خویشتن داری است و «جود» ، در پرداخت آن چه وظیفه توست.

8-  دلت را خانه مهرورزی به مردم قرار بده ؛ نسبت به مردم درنده ای مباش که لغزش هایشان را فرصت غنیمت شماری؛ زیرا آنان یا هم کیش تو یا همنوع تو هستند و به عفو و گذشت تو محتاجند.

9-  در کیفر، شتاب مکن؛ مگو که امیرم و هر چه خواستم ، می کنم و هرگاه قدرت و حکومت ،‌تو را به غرور و عجب کشاند، به یاد خدا باش که برتر از توست و به یاد مرگ باش که سرمستی و شادمانی بی جای تو را درهم می شکند.

10- میان خود و نزدیکانت با مردم منصفانه رفتار کن که اگر انصاف نکنی، در حق آنان ستم کرده ای و هر که به بندگان خدا ستم کند، طرف حسابش خداست.

11- شیوه ظالمانه ، به زوال نعمت می انجامد و اصرار بر ظلم ، انتقام الهی را در پی دارد؛ زیرا خداوند ، دادخواه مظلومان و دشمن ظالمان است.

12- به کار بیشتری بپرداز که در راستای حق و رضای خالق و توده مردم باشد؛ نه آن چه که با رضایت خواص، رنجش عموم مردم را در پی دارد.

13- توده مردم ، سامان بخش امور زمامداران و بازوی حاکم و مایه خشم بر دشمنانند؛ پس تا وقتی مطیع فرمانند، دلت با آنان و میلت همراه ایشان باشد.

14- آنان که بیشتر در پی کشف عیوب مردمند ، در نظرت نکوهیده تر ، باشند؛ زیرا در مردم  عیب هایی است که والی سزاوارتر است تا آنها را بپوشاند.

15- آن چه بر خود نمی پسندی ، بر مردم هم مپسند و تا می توانی رازها و عیوبشان را بپوشان تا خدا هم عیوب تو را بپوشاند.

16- در پذیرش سخنِ سخن چینان، شتاب مکن که سخن چین راست نمی گوید.

17- بخیلان ، حریصان و ترسویان در مشورت های خویش وارد مکن؛ زیرا بخل و حرص و ترس ، هر سه ، ریشه در بدبینی به خدا دارد.

18- بدترین وزیران و همکارانت ، آنانند که همکار امیران پیشین و همدست جرایم آنان بوده اند؛ آنان  را در حکومت خود راه مده و در کارهایت وارد مکن .

19- کسانی را یاران و همکاران خاص خویش برگزین که همکاران ظالم و یاور گنه کار نبوده اند؛ آنان را مخصوص همنشینی و دوستی در نهان و آشکار قرار بده و کسانی را گرامی تر بدار که نسبت به حق ، گویا تر و نسبت به مردم ، با انصاف تر باشند.

20- با کسانی بیشتر همدم باش که اهل تقوا، راستی، خرد و شرافت باشند و از کسانی بیشتر فاصله بگیر که اهل تملق، چاپلوسی و ستایش گری اند؛ زیرا مدح بسیار ، غرور و غفلت می آورد.

21- نیکوکار و بدکار را به یک چشم نگاه مکن؛ زیرا اگر چنین کنی، نیکوکار، در کارش بی انگیزه می شود و خلافکار، در کار خلافش گستاخ می گردد.

22- سنت های خوب گذشته را بر هم مزن و سنت های مضر به روش ها و سنن خوب گذشته را پایه گذاری مکن.

23- در برپایی عدل و حق، با عالمان و حکیمان بسیار مشورت کن که این شیوه، احیا گر عدل و زداینده باطل است.

24- کسانی را به فرماندهی لشکریان بگمار که بردبارتر ، داناتر، با سیاست تر و خوش اخلاق تر باشد و نیز دیر به خشم آیند؛ زود عذر پذیرند و به ضعیف ، رأفت داشته باشند.

25- با کسانی بیشتر بپیوند که دین شناس ، دیندار، خوش سابقه و شجاع باشند.

26- به سبب توجه به کارهای بزرگ ، امور کوچک نظامیان را نادیده نگیر که هر کدام از کارهای بزرگ و کوچک ، جای خاص خود را دارند.

27- زندگی لشکریان و سپاهیان و خانواده آنان را تأمین کن تا در جنگ با دشمن ، یک دل باشند و فکرشان نگران خانه و خانواده خود نباشد.

28- امنیت عمومی در شهرها و همدلی و همبستگی لشکریان، بهترین نور چشمی زمامداران است.

29- به فرماندهان شجاع و رزمندگان لایق ، توجه خاص داشته باش و از حال یکایک آنان جویا شو و از آنان ستایش کن تا هم شجاعان ، شجاع تر شوند و هم دیگران تشویق گردند و در عین حال، مأمورانی امین و صادق را بر آنان بگمار تا عملکرد آنان را در جبهه های نبرد ، به طور دقیق ، به تو گزارش دهند.

30 – موقعیت بزرگان ، سب نشود که تلاش اندک آنان را بزرگ شماری و وضعیت افراد عادی، موجب نگردد که تلاش عظیم آنان را ناچیز شماری.

31- کسانی را به قضاوت بگمار که با فضیلت ترین، داناترین، بردبارترین و پرهیزکارترین افراد باشند؛ تا کارها، آنان را به تنگ نیاورد؛ مغلوب اطراف دعوا نشوند؛ طمع نداشته باشند؛ دچار عجب و خودپسندی نشوند؛ تعریف و تمجید ، آنان را نفریبد و در پی گیری مسائل، کم حوصله نباشند.

32- به وضع و زندگی قضات، به خوبی رسیدگی و زندگی شان را تأمین کن تا طمع و نیاز به مردم نداشته باشند و در دام رشوه نیفتند.

33- به حکم قاضیان و رای آنان رسیدگی کن تا اختلاف در حکمشان نباشد. که اگر چنین شود، عدالت تباه می شود؛ دین نقصان می یابد و تفرقه پدید می آید.

34- کارگزاران را بر اساس شناخت و آزمون به کار گمار؛ نه بی تحقق و بررسی؛ زیرا به کار گماشتن نالایقان و نا آزمودگان ، سبب جور و خیانت و موجب زیان بر مردم می گردد.

35- کسانی را به کار گمار که پرهیزگار، دین شناس ، دانا، سیاست مدار ، با تجربه ، خردمند و با حیا باشند و از خانواده های شریف و دیندار که پاک ترند و خویشتن دارتر و کم طمع تر و آینده نگر تر.

36- زندگی کارکنانت را تأمین کن و نیازشان را برآور؛ تا هم خود را بهتر اصلاح کنند و هم به اموال دیگران دست درازی نکنند و هم اگر خطا کردند و نافرمان شدند، حجتی برآنان داشته باشی.

37- هرگز اهل تکبر و نخوت و غرور و افراد جاه طلب و ستایش دوست را برای مسئولیت انتخاب نکن.

38- اگر یکی از کارگزارانت دست به خیانت زد یا فسادی مرتکب شد و گزارش مأمورانت و حرف های مردم هم آن را تأیید کرد. او را تنبیه کن و آن چه را گرفته ، از او بگیر و در میان مردم، او را رسوا کن تا مایه عبرت دیگران شود.

39- بیش از دریافت مالیات و خراج، به عمران و آبادانی بیندیش؛ مالیات هم وقتی می توانی بگیری که زمین را آباد سازی. هرکس بدون عمران و آبادانی بخواهد مالیات بگیرد، شهرها را ویران و مردم را هلاک خواهد ساخت.

40- آباد سازی شهرها، بهتر از پر کردن خزانه است؛ آن چه هم خزانه را پر می سازد، آبادانی شهرهاست . اگر آبادای ها ویران شود ، خزانه هم تهی می ماند.

41- اگر دوست داری سر انجام نیکی و بدی را بدانی ، به کار نیکان و بدان گذشته بنگر.

42 – به ثروت اندوزی نیندیش؛ به ذخیره سازی خیرات و خوبی ها همت بگمار.

43- در امور دیوانی و دبیری، کسی را نگارش نامه های محرمانه و اسناد سری گمار که ادبش بیشتر، یاری اش برای تو بهتر، فکرش پخته تر و از همه مطمئن تر و راز دار تر باشد و ظرفیت احترام و لطف تو را داشته باشد؛ اسرار تو را آشکار نسازد و جایگاه خود را بشناسد.

44- در گزینش منشیان و دفتر داران ، به خوش گمانی خویش تکیه نکن ؛ بلکه به سوابق کار و تجار پیشین آنان بنگر.

45- برای هر مجموعه از کارکنانت ، رئیسی انتخاب کن که امانت دار و اندیشمند باشد؛ از کارهای بزرگ به زانو در نیاید و کارهای کوچک را وا نگذارد و پیوسته بر کار آنان مراقبت و نظارت داشته باشد و از رفتارشان با مردم خبر بگیر.

46- صنعت گران و پیشه وران، سرچشمه سود رسانی به مردمند؛ آنان را به نیکی توصیه کن و حرمتشان را نگه دار و از حالشان جویا باش و مراقبت کن تا احتکار و سود جویی و حرص آنان ، مایه افزایش نرخ ها و فشار بر مردم و انتقاد بر حکومت نگردد.

47- از حال بینوایان و محرومان، بی خبر مباش ؛ سهمی از بیت المال را برای آنان اختصاص بده و به همه یکسان و بی تبعیض برسان. پرداختن به کارهای مملکت ، تو را از نیازمندان غافل نسازد و در حکومتت، ضعیفان که دستشان از تو کوتاه و نیازشان از چشم مأمورانت پنهان است، تباه نشوند که هیچ عذری نداری . مطمئن ترین نفرات را برای رسیدگی به امورشان برگزین ؛ کسانی که نه به دیده تحقیر ، به فقیر بنگرند و نه شخصیت بزرگان ، چشمشان را پر کند.

48- به زمین گیران ، گرفتاران ، یتیمان و پرده نشینان فقیر که نه اهل درخواستند و نه روی عرض حاجت دارند ، رسیدگی کن و به خاطر خدا ، سهمی از بیت المال برایشان مقرر گردان.

49- بخشی از وقت خود را برای دیدار حضوری و رفع نیاز نیازمندان و شنیدن حرف ها و شکایت ها اختصاص بده تا آنان بی ترس و مزاحمت، خواسته هایشان را بگویند.

50- برای رسیدگی به کارها ، تقسیم وقت کن و همه تلاش خود را به کار گیر و کار هر روز را همان روز انجام بده و بهترین وقت هایت را برای رابطه خودت و پروردگارت اختصاص بده و چیزی را برای ادای واجبات ، مقدم مشمار و بین خود و مراجعان ، حجاب طولانی قرار مده که بدگمانی می آفریند و کارها را بر تو آشفته می سازد.


ارسال شده در توسط mohammad

  داستان خویشاوند الاغ

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!

داستان دم خروس

یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,
ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,
ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.

داستان خروس شدن ملا

یک روز ملا به گرمابه رفته بود تعدادی جوان که در آنجا بودند تصمیم گرفتند سر بسر او بگذارند به همین جهت هر کدام تخم مرغی با اورده بودند و رو به ملا کردند و گفتند: ما هر کدام قدقد می کنیم و یک تخم می گذاریم اگر کسی نتوانست باید مخارج حمام دیگران را بپردازد!
ملا ناگهان شروع کرد به قوقولی قوقو! جوانان با تعجب از او پرسیدند ملا این چه صدایی است بنا بود مرغ شوی!
ملا گفت : این همه مرغ یک خروس هم لازم دارند!

داستان الاغ دم بریده

یک روز ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد, اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد, ملابا خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید.
اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد.
اما ملا بلافاصله گفت : ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!؟

داستان مرکز زمین

یک روز شخصی که می خواست سر بسر ملا بگذارد او را مخاطب قرار داد و از او پرسید: جناب ملا مرکز زمین کجاست؟
ملا گفت : درست همین جا که ایستاده ای؟
اتفاقا از نظر علمی هم به علت اینکه زمین کروی شکل است پاسخ وی درست می باشد.

داستان پرواز در اسمانها

مردی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت:
خجالت نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم.
ملا گفت : ایا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت :اتقاقا چرا؟
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!

داستان درخت گردو

روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. بعد از آن شروع کرد به شکر کردن
مردی از انجا می گذشت وقتی ماجرا را شنید گفت:اینکه دیگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت: احمق جان نمی دانی اگر به جای درخت گردو زیر درخت خربزه خوابیده بودم نمیدانم عاقبتم چه بود؟!

داستان قیمت حاکم
روزی ملا به حمام رفته بود اتفاقا حاکم شهر هم برای استحمام آمد حاکم برای اینکه با ملا شوخی کرده باشد رو به او کرد و گفت : ملا قیمت من چقدر است؟
ملا گفت : بیست تومان.
حاکم ناراحت شد و گفت : مردک نادان اینکه تنها قیمت لنگی حمام من است.
ملا هم گفت: منظورم همین بود و الا خودت ارزش نداری!

داستان قبر دراز

روزی ملا از گورستان عبور می کرد قبر درازی را دید از شخصی پرسید اینجا چه کسی دفن است!
شخص پاسخ داد : این قبر علمدار امیر لشکر است!
ملا با تعجب گفت: مگر او را با علمش دفن کرده اند؟!

داستان خانه عزاداران

روزی ملا در خانه ای رفت و از صاحبخانه قدری نان خواست دخترکی در خانه بود و گفت : نداریم!
ملا گفت: لیوانی آب بده!
دخترک پاسخ داد: نداریم!
ملا پرسید: مادرت کجاست:
دخترک پاسخ داد : عزاداری رفته است!
ملا گفت: خانه شما با این حال و روزی که دارد باید همه قوم و خویشان به تعزیت به اینجا بیایند نه اینکه شما جایی به عزاداری بروید!

داستان بچه ملا

روی ملا خواست بچه اش را ساکت کند به همین جهت او را بغل کرد و برایش لالایی گفت و ادا در می آورد, که ناگهان بچه روی او ادرار کرد!
ملا هم ناراحت شد و بچه را خیس کرد.
زنش گفت: ملا این چه کاری بود که کردی؟
ملا گفت: باید برود و خدا را شکر کند اگر بچه من نبود و غریبه بود او را داخل حوض می انداختم!

داستان ملا در جنگ

روزی ملا به جنگ رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد و سرش را شکست.
ملا سپر بزرگش را نشان داد و گفت: ای نادان سپر به این بزرگی را نمی بینی و سنگ بر سر من می زنی؟

داستان نردبان فروشی ملا

روزی ملا در باغی بر روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید: ای مرد بالای نردبان چکار می کنی؟ملا گفت نردبان می فروشم!
باغبان گفت : در باغ من نردبان می فروشی؟
ملا گفت: نردبان مال خودم هست هر جا که دلم بخواهد آنرا می فروشم.

داستان لباس نو

روزی ملا ملا به مجلس میهمانی رفته بود اما لباسش مناسب نبود به همین جهت هیچکس به او احترام نگذاشت و به تعارف نکرد!
ملا ه خانه رفت و لباسهای نواش را پوشید و به میهمانی برگشت اینبار همه او را احترام گذاشتند و با عزت و احترام او را بالای مجلس نشاندند!ملا هنگام صرف غذا در حالیکه به لباسهای نواش تعرف می کرد گفت: بفرمایید این غذاها مال شماست اگر شما نبودید اینها مرا داخل آدم حساب نمی کردند.

داستان ملا و گوسفند

روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است
دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید. گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟

داستان خانه ملا

روزی جنازه ای را می بردند پسر ملا از پدرش پرسید : پدرجان این جنازه را کجا می برند؟!
ملا گفت او را به جایی می برند که نه اب هست نه نان هست نه پوشیدنی هست و نه چیز دیگری
پسر ملا گفت : فهمیدم او را به خانه ما می برند!
داستان داماد شدن ملا

روزی از ملا پرسیدند : شما چند سالگی داماد شدید؟
ملا گفت به خدا یادم نیست چونکه آن زمان هنوز به سن عقل نرسیده بودم!

داستان گم شدن ملا

روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟

داستان دوست ملا

روزی ملا با دوستش خورش بادمجان می خورد ملا از او پرسید خورش بادمجان چه جور غذایی است؟
دوست ملا گفت : غذای خیلی خوبی است و راجع به منافع ان سخن گفت.
بعد از اینکه غذایشان را خوردند و سیر شدند بادمجان دلشان را زد به همین جهت ملا شروع کرد به بدگویی از بادمجان و از دوستش پرسید: خورش بادمجان چگونه غذایی است!؟
دوست ملا گفت: من دوست توام نه دوست بادمجان به همین جهت هر آنچه را که تو دوست داری برایت می گویم!

داستان ماه بهتر است

روزی شخصی از ملا پرسید: ماه بهتر است یا خورشید!؟
ملا گفت ای نادان این چه سوالی است که از من می پرسی؟ خوب معلوم است, خورشید روزها بیرون می آید که هوا روشن است و نیازی به وجودش نیست!
ولی ماه شبهای تاریک را ورشن می کند, به همین جهت نفعش خیلی بیشتر از ضررش است!

 


ارسال شده در توسط mohammad
<      1   2